rss

نقب‌زدن به جهان دیگر
 «نقب‌زدن به آمریکا» عنوان رمانی است از آن تایلر که به‌تازگی با ترجمه گلی امامی در نشر چشمه منتشر شده است. آن تایلر از نویسندگان معاصر آمریکایی است که در سال 1941 متولد شده است. «نقب‌زدن به آمریکا» هفدهمین رمان آن تایلر به‌شمار می‌رود و در بین آثار قدیمی‌تر او، رمانی با عنوان «درس‌های تنفس» در سال 1988 برنده جایزه پالیتزر شده است.
 «نقب‌زدن به آمریکا» در 10فصل نوشته شده و با این جملات شروع می‌شود: «ساعت هشت شب، فرودگاه بالتیمور تقریبا خالی بود. در راهروهای عریض خاکستری‌رنگ پرنده پر نمی‌زد، غرفه‌های مطبوعات تاریک و کافه‌ها بسته بودند. اکثر دروازه‌های ورودی هم مسافران آخرین پروازها را تحویل داده بودند. صفحات اطلاعات پرواز خاموش بود و ردیف صندلی‌های پلاستیکی سالن‌های انتظار خالی و وهم‌انگیز بود...» در پایان کتاب گفت‌وگویی با آن تایلر ترجمه و منتشر شده و او در این گفت‌وگو، درباره اتفاقی که منجر به نوشتن «نقب‌زدن به آمریکا» شده، توضیح داده است. فصل اول کتاب با توصیفی از فرودگاه بالتیمور شروع می‌شود و آن تایلر درباره ایده شکل‌گیری داستان گفته: «در تابستان 1977، دخترم را به فرودگاه بالتیمور بردم تا از همسر آینده‌اش، که از سانفرانسیسکو پرواز کرده بود و برای سفر سالیانه کنار دریا به ما ملحق می‌شد، استقبال کند. وقتی به فرودگاه رسیدیم، با جمعیت عظیم و مجموعه غریبی از خارجی‌های پرسروصدایی روبه‌رو شدیم که پلاکاردهای گوناگونی در دست داشتند و مشخص بود منتظر ورود نوزادی هستند. ناچار گوشه‌ای ایستادیم و تماشا کردیم. مجبور شدیم گوشه‌ای بایستیم و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد (در آغاز فصل اول، ما آن مادر و دختری هستیم که کناری ایستاده‌ایم). معلوم شد کودک پسرک کره‌ای ریزنقش و عبوس شش تا هشت‌ ماهه‌ای است...» این صحنه استقبال در فرودگاه، برای سال‌ها در ذهن آن تایلر می‌ماند تا بعد در رمان «نقب‌زدن به آمریکا» وارد می‌شود.
 نقب‌زدن به آمریکا/ آن تایلر/ ترجمه گلی امامی/ چاپ اول 1393
جماعت سایه‌ها
«بیهوده می‌بارد این باران» عنوان گزیده اشعاری از عزیز نسین است که توسط مژگان دولت‌آبادی به فارسی ترجمه شده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است. در بخشی از ‌پیش‌گفتار کتاب درباره عزیز نسین و اشعارش آمده: «روز 30 ژوئن سال 1939 و شاید روز بعدش، عزیز نسین از شهر مراتلی دو شعر به نام‌های چاه و اندیشه به مجله یدی‌گون می‌فرستد. او که از مدرسه نظام فارغ‌التحصیل شده، در شهر مراتلی در هنگ سوم با سمت افسری مشغول به خدمت بود و شش ماه از ازدواجش با نخستین همسرش که ساکن استانبول بود، می‌گذشت. عزیز نسین پیش از این هم برای مجله یدی‌گون اشعاری فرستاده بود و همزمان در مجله همت هم داستان‌هایی از او چاپ شده و اولین گام‌های نویسندگی را برداشته بود. شعرهای نسین از اقبال بیشتری برخوردار بود. عزیز نسین تا سال 1955 به مدت 16 سال بی‌وقفه شعر سرود. در سال 1955 اولین کتاب شعرش به نام ده‌دقیقه در انتشاراتی که متعلق به ایلهان سلجوک بود، با تیراژ 1500 نسخه به چاپ رسید. بسیاری از منتقدان معتقد بودند که اشعار این کتاب تحت‌تأثیر یحیی کمال و فاروق نافیذ بوده و ردپای ناظم حکمت نیز در آنها پیداست. عزیز نسین پس از این اظهار‌نظرها کتاب آماده به توزیعش را در حیاط انتشارات سوزاند که خوشبختانه دو نسخه از آن باقی مانده است.» بعد از این، وقفه‌‌ای در شعرسرودن عزیز نسین پیش می‌آید اما بعد از مدتی او باز به‌سراغ شعر می‌رود و اشعارش هر دو سال یک‌بار منتشر می‌شوند.
در اولین شعر مجموعه «بیهوده می‌بارد این باران»، با عنوان «بیهوده» می‌خوانیم:
«تو نیستی و/ این باران/ چه بیهوده می‌بارد/ چراکه خیس نخواهیم شد/ باهم/ این رود/ چه بیهوده می‌خروشد/ چراکه بر کرانه‌اش نخواهیم نشست/ نگاه نخواهیم کرد/ باهم/ این راه/ چه بیهوده می‌رود به دوردست/ چراکه نخواهیم پیمودش/ باهم/ چه بیهوده است/ دلتنگی از دوری/ چنان دوریم/ که حتا نخواهیم گریست/ باهم/ بیهوده/ دوستت دارم/ بیهوده/ زنده‌ام/ چراکه قسمت نخواهیم کرد/ زندگی را/ با هم.»
بیهوده می‌بارد این باران/ عزیز نسین/ ترجمه مژگان دولت‌آبادی/ چاپ اول 1393
تکه روزنامه‌ای کهنه
«ماه عسل» رمانی است از پاتریک مودیانو، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبی سال 2014، که به‌تازگی با ترجمه حسین سلیمانی‌نژاد در نشر چشمه به چاپ رسیده است. «ماه عسل» با این جملات شروع می‌شود: «روزهای تابستان دوباره برمی‌گردند، ولی هیچ‌وقت گرما به سنگینی گرمای آن سه‌شنبه و خیابان‌ها به خلوتی خیابان‌های میلان نمی‌شود. فردای 15 اوت بود. چمدانم را توی انبار امانات گذاشتم. از ایستگاه که بیرون رفتم، لحظه‌ای دودل ماندم؛ زیر آن آفتاب سوزان نمی‌شد توی شهر قدم زد. پنج بعدازظهر. چهار ساعت انتظار برای قطار پاریس. باید سرپناهی پیدا می‌کردم. پاهایم مرا به چندصدمتری خیابان کنار ایستگاه کشاند تا به هتلی رسیدم که نمای باشکوهش را از دور دیده بودم. راهروهایی که از مرمر طلایی ساخته شده بودند، از تیغ آفتاب نجات‌تان می‌دادند. در تاریک‌روشن و هوای خنک بار، آدم حس می‌کرد ته چاه است.امروز که یاد آن بار می‌افتم، یک چاه در ذهنم مجسم می‌شود و به آن هتل که فکر می‌کنم، یک جان‌پناه غول‌آسا. ولی آن‌موقع به چیزی جز نوشیدن کوکتل آب انار و آب پرتقالم با نی فکر نمی‌کردم. گوشم به حرف‌های پیشخدمت بار بود. قیافه‌اش یادم نیست. داشت با مشتری دیگری حرف می‌زد که قیافه و لباس‌های او را هم نمی‌توانم توصیف کنم. از او فقط یک‌چیز توی ذهنم مانده: عادتش به پراندن یک هوم وسط جمله‌ها که مثل زوزه نحسی توی فضا می‌پیچید.» ماه‌عسل/ پاتریک مودیانو/ ترجمه حسین سلیمانی‌نژاد/ چاپ اول 1394
(0) نظر | برچسب ها :
بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران مراسم روز افتتاحیه بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، روز سه‌شنبه، پانزدهم اردیبهشت ماه سال جاری در تالار بزرگ وحدت برگزار خواهد شد.حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور و دیگر مقامات کشوری در این مراسم حضور دارند.بیست و هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «خواندن، گفت‌و‌گو با جهان» از تاریخ ۱۶ تا ۲۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در مصلی بزرگ امام خمینی (ره) برگزار می‌شود.
(0) نظر | برچسب ها :
X